رمز وبلاگم رو فراموش کرده بودم
و دختر خاله خل و چلم نیز با دو پای مبارکش رفته بود روی لپ تاپ و لپ تاپ طفلی از وسط به دو نیم تقسیم شد
و پدر گرامم لج کرد و گفت تا زمانی که شما دو تن(منظورش من و خواهر کوچیکه هستیم)آدم نشوید و وسایلتان را این سو و آن سو نیندازید تا هر طفل بی عقلی که از راه رسید جفت پا بره روش منم نمیبرم درستش کنم:/