سلام

من اومدم با کلی انرژی مثبت:)

عشق جانم امروز ساعت 4 رفت #طبس ماموریت و از اونجایی که ما از تاریخ محرمیتمون یعنی 19/11/1394 تا حالا هیچ روزی نبوده که اصلا همدیگه رو نبینیم.حتی اگه شده اخر شب یا 5 صبح یا... همو دیدیم حتی کم.این شد که مامی و ددیمو راضی کردم تا ما هم فردا صبح عازم بشیم تا هم یه زیارتی بکنیم و همم از دلتنگی فرار کنیم:)

در مورد هدیه روز مرد باید چیزی نمیگم.عکس زیر گویای همه چیز هست:

فقط این نکته رو بگم که ادکلن تی رز و اون پیراهنی که تو نایلونه ماله ددیمه:) و اون پارچه ها و دو تا جورابا مال ددی و بابی شوهیه و پیراهن سفید-سورمه ایه+دو تا تیشرت+ادکلن ویکتور+یکی از جورابجات مال آقامونه:دی

خلاصه که چون تجربه نداشتم هر چی اون مدت تو بازارا و مغازه ها دیدم خریدم:دی

4 اردیبهشت تولدم بود که عشق جانم لطف کرد و منو بسی سورپرایز کرد و یه کیک بــــزرگــــ یا یه تولد خیلی باحال و بزرگ واسم گرفت که کلی خوش گذشت

و از اونجایی که کنجکاویتونو درک میکنم واستون عکسم گرفتم:)


اون دختره که رو کیکه خودمم:دی

عکسمونم لــــو رفت:/ یادم رفت شکلک بزارم جاش:(

گل و قاب عکس هم که توضیح لازم نداره.اون کادو ها همون کادوهای عکس بالاست که همشونو نشستم و دونه دونه کادو کردم:)

و عکس آخر هم گوشی جدیدم+النگو که هدیه تولدم از طرف عشق جانم بود میباشد:)

یه سری عکسای دیگه هم هست که تا شب تو یه پست دیگه میزارم واستون:)

اینا واجباش بود

بفرمایید توت سیاه:


واسه دیدن یه سری عکس های دیگه هم تشریف ببرید اینجا==>{کلیک}

عنوان:{کلیک}