سلام علیکم خوب هستید؟؟؟
وای که این مدت چه قدر بنده درگیر بودم!پنج شنبه که لکچر داشتم و بالاخره دادمو خیالم راحت شد:)
استعداد تیچر زبان شدن خودمو محک زدم و خیلی هم از عملکردم راضی بودم
دیروز خونه عمه جان روضه بود که به دلیل اینکه دیروز اولین روز از نحس ترین هفته این ماه بود:دی نرفتم و موندم خونه و استراحت کردم
این قد دیروز خوابیدم که حد نداشت
اولش که خواهر جان صبح ساعت 8 ازمون داشت و پدر جان ساعت 6 رفته بود کله پاچه گرفته بود و منم بیدار شدم و کله پاچه خوردم.بعدش خوابیدم تا ساعت 11.دوباره بیدار شدم ناهار خوردم خوابیدم تا 4 یه کم تی وی دیدم دوباره 7 خوابیدم تا 9
حالا شب مگه خوابم میبرد؟خودمو کشتم.اولش که داشتم کتاب میخوندم تو اتاقم ددی اومد گفت برق اتاقتو خاموش کنم.منم گوش به فرمان
بعد ترش گفتم خوب یه کم از نذر های عقب افتادمو انجام بدم نشستم با گوشیم زیارت عاشورا بخونم که گوشی جان خودشو خر کرد و باتریش تموم شد و خاموش شد
منم جاتون خالی تا نصفه شب این قد با لپ تاپ تو نت چرخیدم و چرخیدم و کلی هم به وبلاگم رسیدم و سر و سامونش دادم و پروفایلمو مرتب کردم و قالب و هدرمو عوض کردم و خلاصه بالاخره بعد از کلی ساعت شارژ لپ تاپم تموم شد.منم دیگه حال نداشتم پا شم برم دنبال شارژر بگردم.با هزار زحمت ساعتای 4 کپیدم:)
صبحم ساعت 9 بیدار شدم.مامان مربای کدو حلوایی درست کرده بود .عکس میگیرم میزارم:)
منم که این روزا این قدر شلوغ پلوغه سرم که وقت آشپزی ندارم
کلی میانترم دارم
این هفته 2 شنبه هم یه میانترم سخت دارم با یه استاد احمق:(
دعا کنید به خیر بگذره!
+این که با اس ام اس وبلاگتو آپ میکنی خعلی(به قول ریحان :خی لی )باحاله.ادم حس میکنه تو سواحل هاوایی داره زندگی میکنه!
++دارم به این فک میکنم که موضوع اون خاستگاره که دو پست قبل گفتم رو مفصل واستون تو یه پست رمز دار یا شایدم بدون رمز بگم.تا هم ابهامات ذهنی همه رفع بشه.همم واسه خودم یادگاری بمونه:)
+++یا حق