سلام:)

سگ لرز کسی میدونی چیه؟من امروز از ساعت 7 تا 8:45 دقیقه کلاس زبان داشتم.با استاد خراشادی:) تا حالا باهاش کلاس نداشتم اما خیلی به نظر استاد خوبی میومد.حالا این که جلسه اول بود امیدوارم تا اخر همینطور خوب بمونه

همونطور که همه درجریانید بنده ترم پیش FAIL شدم و مجبورم این ترم دوباره همون LEVELرو بخونم:(

اولش که فکر میکردم من تنهام اما وقتی وارد کلاس شدم دیدم ماشااالله جمعمون جمعه و از 15 نفر ترم پیشمون 9 نفر افتادن و الانم 6 نفر بودیم:)اوناهای دیگ هم نمیخوان ادامه بدن و دیگه این ترم ثبت نام نکردن.

کلی ادمای جدید و  جالب توی کلاسمون بودن که در جلسات بعد سعی میکنم بیشتر کشفشون کنم.

دوستِ مزموزم نبود و نمیدونم رفته ترم بعد یا مثل بقیه اونم دیگه نمیخواد بیاد

بعد از کلاس زبان ساعت 8:45 دقیقه پدر زنگ زد و گفت تا فلان جا پیاده بیا میام دنبالت یا هم همونجا دمِ در وایسا

منم که عشق ددر گفتم نه میام تا اونجا.

چشمتون روز بد نبینه این قدر سرد بود

این قدر سرد بود که تمام تن و بدنم میلرزید

خیر سرم پالتو هم تنم بود اما چه سود:|

دندونام به اندازه ای به هم میخورد که هر لحظه احساس میکردم الان خورد میشن تو دهنم

گاهی با انگشتای بی حسم فکمو میگرفتم تا وقتی دارم از کنار مردم رد میشم زیاد صدا نده

اما در کمال تعجب بعد از حدود بیست دقیقه دیگه سرما رو حس نمیکردم.

لب و ناخونام کبود شده بود و کاملا بی حس به حدی که در مقابل سرما هیچ واکنشی نشون نمیداد.

خدا رو شکر وسط راه پدر رو دیدم  مثل فشنگ خودمو انداختم تو ماشین و راهی منزل شدیم:)

خدایا تو این سرما هیچ کسی بی خونه نباشه

هیچ کسی بی سر پناه نباشه

واقعا خیلی سخته.من نیم ساعت نتونستم این سرما رو تحمل کنم اونوقت اون بنده خدایی که جایی نداره که شب بمونه چی میکشه:(

+خوشحالی نوشت:{کلیک} و {کلیک} خوشحالی یعنی رمز وبلاگ یکی از بهترین و قدیمی ترین و باحال ترین دوستای نتی رو به چنگ بیاری و بری وبلاگش و پست بزاری و خُل بازی در بیاری.

++الانم یه حسی قلقلکم میده که برم دوباره واسه ریحان پست بزارم اما خوشبختانه در مقابل هواهای نفسانی خیلی قوی ام:)

+++زمستونتون به اندازه دلاتون گرم:)

++++پستای بدون عکسمو دوست ندارم:(اما خیلی سردمه حال ندارم از جام پاشم برم بگردم دنبال سوژه واسه عکاسی:|تنبلم خودتونید^__^